دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۰ ۲۸ بازديد
چه ناگهان قشنگي
و ناگهان ديدم
كه شكل كودكيم سركشيد از بن كوه
و شكل كودكيم روي شاخه هاي بلوط
و شكل كودكيم روي شانه هاي پدر
و شكل كودكيم عطر تازه ي شبدر
و گوسفندي بود
براي آنكه نوازش كند نگاهم را
و گيوه اي رنگين
براي آنكه دلم را به جستجو ببرد
نگاه كردم و ديدم چقدر تنها بود
و شكل كودكيم روي بام تابستان
تمام شب به سراغ ستاره ها مي رفت
و مادرم هر صبح
مواظب من و خواب ستاره هايم بود
خروس صبح نمي دانست
هميشه سرزده مي خواند
و هيچ فكر نمي كرد
كه شكل كودكي من دوچرخه اي كم داشت...