اي مقتداي عالم هستي محمدا!
طعم شراب ساغر مستي محمدا!
آيينه خداي احد شهريار حسن
همسايه صداي خداوندگار حسن
همصحبت تبسم زيباي كردگار
پروردگار سفره دنياي كردگار
زيباترين ترانه عالم جمال توست
حق ذوالجلال از سر خط جلال توست
شولاي آفتاب و غزلهاي بينظير
بر انبياي قبل خودت بيگمان امير
حق با تو عشق را به سرانجام خود رساند
عقل و حواس را به ره عاشقي كشاند
حق با تو رودهاي جهان را روانه كرد
حق با تو ناز در همه جا عاشقانه كرد
حق با تو زخمهاي زمين را شفا نوشت
حق با تو دردهاي زمان را دوا نوشت
حق با تو خاك را به ثريا كشانده است
هر ديده را براي تماشا كشانده است
حق با تو پيش خود به خودش افتخار كرد
ناز و نياز و عشق و جنون را شكار كرد
حق با تو بود حق بهخدا با تو كار داشت
بيخود نبود خود به تو با خود قرار داشت
اي سرسپرده در سر راه خداي نور
اي شور و شوق و هلهله هر لحظه با تو شور
اي ربناي ركعت دوم سرور تو
اي كائنات، روشن روشن به نور تو
شهر و ديار اهل خدا در نمازها
سرگشتهي تبسمي از راز نازها
آقاي عطر اَشهَدُ اَنَّ رسول نور
رمز سلام و ذكر و قنوت و نيازها
آقاي مهرباني و آقاي خلق و خوي
اي تا هميشه مرشد هرچه حجازها
رونق گرفت بزم مناجات از صدات
زيبا شد آه در دل سوز و گدازها
عزت گرفت زن به نگاه كريم تو
رفت از فرود، رو به تمام فرازها
آقا! جهان بدون شما برقرار نيست
در مكتب معاشقه جز تو نگار نيست
لبهات آيهآيه ملاقات تا خداست
قرآن كتاب معجزه ذكر ربناست
پيغمبر الهي و پيغمبر اميد
اي كاش ميشدم به نگاه شما شهيد
«در سايهي تو بلبل باغ جهان شدم»
«ايمن ز شر فتنه آخر زمان شدم»
اي يوسف جمال خداوند را نمك
داوود را نواي خوشآهنگ نيلبك
حسن ختام خيل رسولان عالَمي
هر چند از تمامي عالم مُقدَّمي
اي چلچراغ پهنه گيتي محمدا!
ميلاد توست جرعهاي از شادي خدا
حالا كه آيه آيه تو را نوش كردهام
خود را ببين چگونه فراموش كردهام
خود را فقط براي شما خرج ميكنم
اين مانده عمر را به دعا خرج ميكنم
تا در جهان صداي شما منتشر شود
هرچه سكوت، هرچه صدا خرج ميكنم
ديوانگي تجلي شوق زيارت است
دل را نفس نفس وَ بهجا خرج ميكنم
تاييد كن به لطف، مسلماني مرا
سامان ببخش بي سر و ساماني مرا
منبع : سايت فارس نيوز