اين كربلاي چندم ما بود

مشاور شركت بيمه پارسيان

اين كربلاي چندم ما بود

۳۲ بازديد
 

اين كربلاي يك است
و كربلاي تازه ي ما از فردا شروع مي شود

و خاكريز اول ما همان حياط باغ سفارت است جنگ جنوب را همين سفارت به راه انداخت و چندي پيش آن همه درخت را دار زدند شهيد همت بالا پريد از ديوار سفارت شهيد تهراني مقدم در صف مقدم اين جنگ است يا كافي المهمات مهمات كم داريم تنها امن يجيب بخوان و نترس زيارت عاشورا بخوان و با او باش و فكر نكن به بدمست ها كه قي مي كنند هر شب در صفحه هاي فيس بوك يا كافي المهمات اين كربلاي چندم ما بود؟ و كربلاي ديگر ما ديروز بود در اجتماع فتنه گران در اينترنت بنا نيست كربلا تمام شود كه در حياط سفارت هر روز تعزيه ست دوربين ها و جاسوس ها ديروز آمدند آنها هر روز با هيأتي تازه از راه مي رسند. گاهي از مغازه اي فرش فروشي در روبروي سفارت انگار تمام نمي شود اين بازي تو فكر مي كني اگر سفارت نروژ بسته شود پس ما چگونه به سرزمين اسكيموها برويم؟ و خرس قطبي شكار كنيم اگر سفارت ايطاليا بسته شود پس ما در كجا پيتزاي پپروني بخوريم؟ و برج كج نگاه كنيم اگر سفارت فنارسه بسته شود پس ما براي تعطيلات آخر هفته در كدام شانزه ليزه سرسره بازي كنيم و تياتر ببينيم؟ ببين چه قشقرقي راه انداخته اند دو قلوهاي به هم چسبيده ي انگليس و اسرائيل در سايت هايشان اما هنوز بازي ما با انگليس باقي ست بناست دو كشته ما از سال 59 حساب شود بناست هزار كشته ما از جنگ هاي جهاني دويست شهيد بعلاوه ي هشتصد شهيد تا كودتاي شعبان بي مخ همه حساب شود حتي آروغ هاي چرچيل در خيابان زمان شاهي اش در تهران و ته سيگارهاي روشني را كه انداخت در چاه هاي نفت حتي اجازه اي كه ندادند به ناصرالدين شاه براي سفر به جنوب تمام را حساب خواهيم كرد و صورتحساب را خواهيم فرستاد براي روباهي كه با دم بريده از ايران رفت حتي تيري كه خورد به پاي ستارخان از سفارت انگليس شليك شد و پارچه اي كه با آن مدرس را كشتند ملحفه شخصي سفير انگليس بود اينجا هميشه ديگ سفارت مي جوشيد و رقاصه ها مي رقصيدند فرقي نمي كند زن يا مرد آخوند يا كراواتي پلو مي دهند هميشه براي كشتن حسين حتي گاهي پرچم سياه هم مي زنند و روضه خوان هم مي آورند همين ابن زيادهاي معاصر ابن زيادهاي نو شمرهاي فضانورد حرمله هايي كه در كره ماه دنبال خون علي اصغر مي گردند و هميشه آنلاين اند نگاه كن الاغي كه پنجه اش شبيه انسان است سر برده در شيره ي عسل نگاه كن به حياط سفارت ديروز مجلس تعزيه درخت كشان داشتند آمده اند اكسيژن انسانيت را بمكند معلوم نيست از زير درخت ها به كجا تونل زده اند به رختخواب جناح سبز به چاه هاي نفت بصره به خانه شيخ خزعل جديد در خواب لحظه اي برادرم قيصر را ديدم از ديوار سفارت بالا مي رفت ايستاده بود و فرمان مي داد و شاعران كه سفارت را اشغال كردند و ميرزاده عشقي و شهريار و بچه هاي لشكر عاشوراي شعر سفارت را شعر اشغال كرد وگرنه آنها با قطعنامه اي تمام درخت ها را قطع مي كردند درخت ها همين انسان هايند كه ريشه كرده اند در وال استريت و يزيد همين مجسمه آزادي ست همين آدم هايند كه نفس شان بند است به قطعنامه ها به جاي شش قطعنامه دارند در سينه هايشان با هر نفس قطعنامه اي سمي صادر مي كنند براي زنده و مرده ما قطعنامه دارند اينها به هيچ كس رحم نمي كنند اينها يك درصدند با دويست و بيست بي بي سي بي بي سي هايي كه رله مي شود به الجزيره گاهي و صدايش شنيده مي شود از الرياض هميشه و با رياضت اقتصادي و نفت شيخ ها زنده ست بي بي سي تبر درست مي كند و بلوا بي بي سي هر شب چلوكباب وطني مي دهد در كافه نادري شاهزاده ها بي بي سي تا هنوز ارگان نوكران سفارت خانه ست ارگان شاه باجي ها مي گويي نه نگاه كن كه هنوز چيزي نمي نويسد از الان و از كساني كه به نيابت از ما به خيابان آمده اند در تظاهرات بزرگ لندن فرياد مي زنند اينها به هيچ كس رحم نمي كنند حتي به مردم خودشان حتي به اعتبار اين مجسمه بدبخت آزادي و بچه ها از خواندن نماز شكر مي آيند مي گويند: شكر خدا فتنه گران يتيم شدند! و كربلا از فردا شلوغ تر خواهد شد
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد