سد كرده اي از كينه چرا راه مرا حر؟!
از جانمن امروز چه مي خواهي يا حر!
هر باركسي آمد و پيكي ز بلا داشت
اينبار چه آورده اي از معركه، ها! حر!
در دستتو شمشيرنمي بينم انگار
بي اسبو سلاح آمده اي جانب ما، حر!
سردارنبايد كه فرود آيد از اسب
افتاده مگر كار تو امروز به ما، حر!
من تشنه ترم از همه حتّي از خورشيد
تو سرخشده چهره ات از شرم چرا، حر!
دنبال كه اي؟ ما همه آنيم كه بوديم
شاداب نمي بينم امروز تو را، حر!
تو آبشدي، آب وجودش همه درياست
جاريشدي و روي به ما كردي تا حر!
ديرآمده اي، امّا شير آمدي اي مرد
ديرآمده اي ، زود بيا، زود بيا، حر!
ديرآمدي و شور جنون داري، اين راه
اينراه پر است ازعطش و زخم و بلا، حر!
وسواس مبادا كه به جان تو بيفتد
بسم الله آن كوفه و اين كرببلا، حر!
بسم الله بسم الله اين جاده ي خون است
منغيرت بسم الله، من نقطه ي با، حر!
جزكرببلا مشعر شوريده دلان نيست
اين جاعرفات است ، همين جاست منا حر!
از قلب يزيديت برون آ و برآ زود
حرّابن شهيدا، همه حر باش، هلا حر!
حرّابن شهيدا، همه حر باش از اين پس
حرباش، رها باش، رهاتر باش، يا حر
آيينهمنم، راه منم، ماه منم، من
من خونخدا، خون خدا، خون خدا، حر!
خورشيدم و منظومه ي شمسيّ شهادت
اي سرزده در آينه ي شمس و ضحي ، حر!
ازقبله چه مي پرسي، راه حرم اين جاست
من خودحرمم، قبله ام و قبله نما، حر!
توپنجره اي بودي سمت عطش باغ
توآينه اي بودي ، ديدي همه را، حر!
تونيستي از اهل ريا ، اهل فنايي
اينكتو و اينك كرم آل كسا ، حر!
منآمده ام نور بپاشم به شب تو
تقصيرمكن، آينه برگير و بيا، حر!
**
- مولا! نظري! گفت و دل سنگ فرو ريخت
موجادب و شرم شد و غرق حيا، حر
تو اهلنجاتي و شهيد ادب عشق
بوبرده اي از معرفت آل عبا، حر!
انگاردعا كرده تو را مادر سادات
انگارخبر داري از اسرار دعا، حر!
تاريكدلان را شتر شب به عدم برد
ازروشني خويش چشانديم تو را ، حر!
كورآمدگان جرعه ي رؤيت نچشيدند
نورآمده بودي تو و ما عين بقا، حر!
آن قومستم پيشه همه اهل چرايند
ايجانب ما آمده بي چون و چرا، حر!
يكلحظه ببين با تو تب عشق چها كرد
يكسانشده اجر تو و اجر شهدا ، حر!
اينطوف نخست است، ببينيد، ببينيد!
اينبار امام شهدا آمده با حر
از بسشده اي دوست، سرت آينه ي اوست
تا روزحساب است حساب تو جدا، حر!
آن روزكه سر بر قدم عشق نهادي
هرآينه فرياد زدي : صل ّ علي حر
تا نورهوالله به جان و دلت افتاد
ديدمهمه جا آينه ، ديدم همه جا حر
درتابش يك پلك تماشا چه شهودي ست
ديروزكجا بودي و امروز كجا؟ حر!
فرداعطش و تشت و تنور است و خرابه
فرداعليِ اصغر و لا حول و لا... حر!