
يكي از قله هاي ،مستحكم رشته كوههاي عظيم و ، با صلابت و استوار ادب پارسي كه جايگاه بس رفيع و مرتفع دارد، متعلق به بانوي اول شعر زنان پارسي گواختصاص يافته ، شاعره اي كه آن چنان شعر به شيوه عروضي وسنتي مي گويد، كه آدمي تصور مي كند اين شعر قرن ششم ، هفتم ، هشتم در عصر مولانا، سعدي ، حافظ سروده شده و شعر از نظر جذابيت و جنبه هاي تعليم و تربيتي ، عرفان نظري وعملي توسط عرفاي بزرگي همانند: سنايي و شيخ عطار در قرن پنجم وششم سروده شده.
آهنگ كلام چنان با استواري و قوي بيان شده ودر قالب پند و موعظه مضامين ادا شده ، كه اشعار ناصر خسرو قبادياني و يا ملك الشعرا محمد تقي بهار را، در ذهن تداعي مي كند، و موسيقي شعرش چنان زيباست كه اشعارش در رديف بسياري از شاعران بزرگ است و ژرف نگري و ريزكاري شيوه شعرش همانند صائب است، نازك انديشي وظرافت شعرش به شيوه رهي معيري و استاد شهرياربوده اين قله مقاوم و مستحكم متعلق به مرحومه پروين اعتصامي است ، شعر او شعر خانواده و شعر مادرانه است ، و اين سند بس افتخار براي همه زنان مسلمان در همه كشور هاي پارسي زبان است كه شيرزني چون پروين در مصاف نفس مي جنگيد ، و زبان برنده وقاطع و كوبنده و با روح كاملا عرفاني وملكوتي دارد و شعرش مي تواند الگو و الهام بخش نه تنها براي زنان، بلكه مردان جامعه را در بر گيرد و افتخارشان باشد كه شعر شان به شيوه پروين اعتصامي است.
اي خوش از تن كوچ كردن، خانه در جان داشتن
روي مانند پري از خلق پنهان داشتن
همچو عيسي بي پر و بي بال بر گردون شدن
همچو ابراهيم در آتش گلستان داشتن
كشتي صبر، اندرين دريا افكندن چو نوح
ديده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن
در هجوم تركتازان و كمانداران عشق
سينهاي آماده بهر تيرباران داشتن
روشني دادن دل تاريك ، را با نور علم
در دل شب، پرتو خورشيد رخشان داشتنهمچو پاكان، گنج در كنج قناعت يافتن
مور قانع بودن و ملك سليمان داشتن
پروين اعتصامي متولد اسفند سال 1285 در شهر تبريز در همان سال تاسيس فرمان مشروطيت پا به ديده هستي گذاشت و پدرش يوسف اعتصامي ، خود مترجم ونويسنده واز رجال عصر خويش بوده ، پروين اعتصامي؛ اساتيد بزرگي همچون پدر بزرگوار خويش و علامه محمدتقي بهار وعلامه دهخدا در مسير زندگي داشته او در كتابخانه دانشسرايي عالي مدتي به شغل كتابداري ومدير كتابخانه اشتغال داشته ، متاسفانه عمر پروين كوتاه بود ودرجواني درسال 1320 يعني حدود35سالگي جهان هستي را بدورد گفت ، ودر شهر قم به خاك سپرده شده و ديوان شعرش ، شامل 248 قطعه شعر ميباشد، كه 65 قطعه به صورت مناظره مطرح شده است. او براي سنگ مزارش نيز شعري سروده :
اينكه خاك سيهش بالين است
اختر چرخ ادب پروين است
گر چه جز تلخي ز ايام نديد
هر چه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و ياسين است
دوستان به كه ز وي ياد كنند
دل بي دوست دلي غمگين است
خاك در ديده بسي جان فرساست
سنگ بر سينه بسي سنگين است
بيند اين بستر و عبرت گيرد
هر كه را چشم حقيقت بين است
هر كه باشي و ز هر جا برسي
آخرين منزل هستي اين است
آدميهر چه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسيد مسكين است
علامه ملك الشعراي بهار در مقدمه ديوان اشعار پروين اعتصامي چنين مرقوم نمودند:
«اين ديوان تركيبي است از دو سبك و شيوه لفظي و معنوي آميخته با سبكي مستقل، و آن دو يكي شيوه خراسان است خاصه استاد ناصر خسرو قبادياني و ديگر شيوه شعراي عراق و فارس است به ويژه شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي عليه الرحمه و از حيث معاني نيز بين افكار و خيالات حكما و عرفا است، و اين جمله با سبك و اسلوب مستقلي كه خاص عصر امروزي و بيشتر پيرو تجسم معاني و حقيقت جوئي است تركيب يافته و شيوه اي بديع و فاضلانه به وجود آورده است.»
اين شيوه سرايش شعري متعلق به بانوي اول شعرپارسا و پارسي گو پروين اعتصامي است، او بي ترديد در تمام ديوان اشعارش از تمام صنايع ادبي و عروض قافيه بسيار استادانه ، استفاده نموده ، هنر پروين اين است كه ديوان اشعار شاعران را قطعا خوانده ، و تسلط خوبي در اشعار شاعران دارد، در هر گوشه از شعرش شباهت سرايش شعرش با ساير شاعران نامداران در قرون گذشته را مي توان يافت ، در شيوه شعرش نوعي بي نيازي و بي اعتنايي به ماديات و امور دنيوي مشاهده مي شود ،و در قيل وقال هياهو ي دنيا نيست ، بلند نظر است، و جايگاه پرواز ، شعرش بقدري از زمين اوج گرفته ، كه همانند ؛ يك عقاب تيز بين است، يعني دام ودانه را ، از ارتفاع بلند مشاهده مي كند و اسير ودلباخته متاع دنيوي نيست ، افكارش كاملا مذهبي است و اعتقادات اسلامي در او بسيار مستحكم پايه ريزي شده ، طوري كه حوادث و لرزه هاي پي در پي دنيوي آسيب چنداني به روح او نمي زند.
اين هنر مردان و زنان مومن است كه هركه اهل ، ديار قرآن شد وپابند اصول وشرع مقدس شد ومرتب به مراقبه و باز سازي نفس و تزكيه وتهذيب نفس گام برداشت ، حوادث دنيا ممكن است برگ هاي اين درخت تنومند را قدري تكان دهد، اما هرگز به شاخسار هاي بلند ومحكم و ريشه اي كه درخاك رفته آسيب نخواهد زد، عمده ترين شاخصه شعر پروين اعتقادات قوي به اسلام و عمل به آن است و نگرش شيوه شعرش بيانگري اين است كه او سالها همنشين كلام الله مجيد ومكتب نهج البلاغه بوده كه الحق در كلام مولاحضرت امير مومنان در خطوط طلايي نهج البلاغه نوعي هوشياري به حوادث جهان است وبي اعتنايي به ماديات است، رد پاي ، نهج البلاغه و آيات نوراني قرآن در اشعار پروين به يقين پيداست ، او پيدا وپنهان جهان را با چشم سر، نه با چشم دل ديده ، لذا همانند يك عارف خدا جو،از كنار آن به آرامي مي گذرد، در اشعارش اشاره به موضوعات قرآني فراوان ديده مي شود و آرايه تلميح را به نحوي مطلوب استفاده نموده شعراو ، شعر قداست ونجابت است شعر رهايي از دنياست شعر پرواز است انگار برف پر وبال ملائكه پرواز دارد، شعرش زميني نيست وخواستگاهش دنيا نيست او عارفه اي است كه از شب تاريك ماديات جهان پرواز به نور و روشنايي پر گشوده ، و روزنه نور را بخوبي دريافته و حركت بسوي رضايت معبود دارد، شعرش هدفي مشخص را دنبال مي كند ، پيام دارد وپيام بس شيوا وشيرين كه در جهت رفتن به جايگاه هميشگي آماده وآراسته بايست بود و با جسم وجان آلوده و تني فرو رفته در ماديات و نفسانيت هرگز به وصال يار ابدي وازلي نخواهيد رسيد، بايست شوق پرواز داشت او مي داند كه جسم خاكي مركب روح علوي است او معلم شعراخلاقيات است وبس .
تو بلند آوازه بودي، اي روان
با تن دون يار گشتي دون شدي
صحبت تن تا توانست از تو كاست
تو چنان پنداشتي كافزون شدي
بسكه ديگرگونه گشت آئين تن
ديدي آن تغيير و ديگرگون شدي
جاي افسون كردن مار هوي
زين فسونسازي تو خود افسون شدياندرون دل چو روشن شد ز تو
شمع خود بگرفتي و بيرون شدي
آخر كارت بدزديد آسمان
اين كلاغ دزد را صابون شدي
با همه كار آگهي و زير كي
اندرين سوداگري مغبون شدي
درس آز آموختي و ره زدي
وام تن پذرفتي و مديون شدي
منبع : سايت تبيان