سيماي سيمرغ در شاهنامه

مشاور شركت بيمه پارسيان

سيماي سيمرغ در شاهنامه

۳۰ بازديد

  سيماي سيمرغ در شاهنامه

مقدمه :

اگر چه در شاهنامه ، سيمرغ ، به منزله ي موجودي مادي تصوير مي شود كه اين جهاني مي نمايد ، اما صفات و خصوصيات او كاملا فوق طبيعي و روحاني و متعلق به قلمروي واقعيت هاي اين جهان است .

ارتباط دنيوي او تنها از طريق زال است در واقع سيمرغ به يكي از امشاسپندان يا ايزدان يا فرشتگان مي ماند كه ارتباط گهگاهشان با اين جهان يا يكي از جهانيان ، دليل تعلق آنان به جهان مادي و يا اين جهاني بودنشان نيست . درخت يا كوهي كه بر آن آشيان دارد ، نيز درخت يا كوهي كه بتوان موقع جغرافيايي آن را در عالم خاك معين كرد ، نيست.

تعريف :

سيمرغ كه معادل عربي آن عنقاست ، از جمله عناصر طبيعي قابل توجهي است كه در ادب فارسي به گونه هاي متعدد حضور يافته و" به سبب صفات برجسته يي كه هستي او را شكل و تجسم بخشيده است ، امكانات تاويلي بالقوه و متعددي در اختيار فرهنگ و ادب فارسي گذاشته است . " (پورنامداريان ،1386 : 65 )

سابقه ي حضور اين مرغ اساطيري در فرهنگ ايراني به پيش از اسلام مي رسد ،" از آن چه در اوستا و آثار پهلوي يا به طور كلي از فرهنگ پيش از اسلام بر مي آيد مي توان دريافت كه اين مرغ ، مرغي فراخ بال كه بر درختي درمان بخش به نام ويسپوبيش يا هرويسپ تخمك كه در بر دارنده ي تخمه ي همه ي گياهان است ،آشيان دارد . در اوستا اشاره شده كه اين درخت در درياي ونوركش يا درياي فراخكرت قرار دارد . (پورداود ، 1359 ،7-575 )

در ارتباط با سيمرغ ، درختي كه وي بر آن آشيان دارد نيز وارد داستان مي شود و از اين طريق اين درخت ، سيمرغ با تمام گياهان و نيز دريايي كه درخت در آن رسته است ، مربوط مي گردد . چنان كه از وصف اين مرغ مي توان فهميد ، سيمرغ مرغي است مقدس كه بعد هم در شاهنامه در چهره ي يك پرنده اساطيري و موجودي ماوراي طبيعي حضور پيدا مي كند و چنان كه از جمله اختصاصات اسطوره است ، اين مرغ در سرنوشت قهرمانان و حوادث اساطيري دخالت مي كند . ( نامداريان . 1386 : 65 ) سيمرغ بعد از اسلام هم در حماسه هاي پهلواني و هم در ادبيات و حماسه هاي عرفاني حضور مي يابد . سيمرغ در شاهنامه دو چهره ي يزداني و اهريمني دارد كه اولي را در داستان زال و دومي را در داستان اسفنديار مي بينيم .( نامداريان . 1386 :65 )

سيمرغ اهريمني كه بيشتر يك مرغ اژدهاست و خالي از ظرفيت ها و استعداد هاي قدسي سيمرغ يزداني و اساطيري است .

چهره ي يزداني سيمرغ :

اين سيمرغ با آغاز داستان زال وارد صحنه مي شود ، آشيانه ي او در كوه البرز واقع شده است :

يكي كوه بد نامش البرز كوه

به خورشيد نزديك و دور از گروه

بدان جاي سيمرغ را لانه بود

كه آن خانه از خلق بيگانه بود

چنان كه در شاهنامه آمده است سام پدر زال فرمان مي دهد فرزندش را كه با موهاي سفيد چون پيران به دنيا آمده است ، از بيم ننگ در صحرا بيندازند تا از ميان برود . اما سيمرغ كه به دنبال طعمه يي براي فرزندان است ، به سبب مهري كه خداوند در دل وي مي افكند زال را به آشيان مي برد و در كنار بچه هاي خويش مي پرورد.

بسيمرغ آمد صدايي پديد

كه اي مرغ فرخنده ي پاك ديد

نگهدار اين كودك شيرخوار

كزين تخم مردي در آيد ببار

سرانجام هنگامي كه سام به دنبال خوابي كه ديده است به پاي البرز كوه به سراغ فرزند مي آيد ، سيمرغ پس از وداع با زال و بخشيدن پري از آن خويش به منظور ياري وي در هنگام سختي ، زال را كه حال جوان برومند و خوش سيمايي است به سام مي سپارد .

چهره ي ماورا طبيعي و مقدس و اساطيري سيمرغ در ارتباط با زال در شاهنامه برجسته مي شود . زال بعد ها دوبار از پر سيمرغ براي احضار وي استفاده مي كند و هر بار سيمرغ ظاهر مي شود و مشكل لاينحل زال را با نيروي غيبي و فرا طبيعي خويش حل مي كند . ( نامداريان .1386 :66 )

اول بار به هنگام زاده شدن رستم پسر زال ، آن گاه كه رودابه از درد حمل از هوش رفته است و همه از چاره درمانده اند ، زال پر سيمرغ را به آتش مي افكند و سيمرغ حاضر مي شود و با راهنمايي او تهيگاه رودابه را مي شكافد و رستم به دنيا مي آيد . دگر بار زماني است كه رستم در مرحله اول جنگ از اسفنديار شكست مي خورد و مجروح و افكار به خانه بر مي گردد زال براي بار دوم پر سيمرغ را در آتش مي نهد و سيمرغ حاضر مي شود :

چو سيمرغ را ديد زال از فراز

ستودش فراوان و بردش نماز

به پيشش سه مجمر پر از بوي كرد

ز خون جگر بر رخش جوي كرد

سيمرغ چون حاضر مي شود پيكان هاي اسفنديار را از تن رستم و رخش بيرون مي كشد و پر بر زخمهاي آنان مي كشد ، چنان كه هر دو در دم بهبود مي يابند .

سيمرغ در شاهنامه نه تنها پژشكي ماهر و برخوردار از قدرتهاي الهي است بلكه عاقل بالفعل است ، از همه راز جهان آگاه است و هر مشكلي را چاره مي داند و آينده را از پيش به روشني مي خواند .

از پيش گويي هاي او مي توان به اشاره نمودن نيروي جسماني خارق العاده فرزند زال در هنگام زاده شدن رستم اشاره كرد :

چنين گفت سيمرغ كاين غم چراست

به چشم هژبر اندرون نم چراست

از اين سرو سيمين بر ماهروي

يكي شير باشد تو را نامجوي

كه خاك پي او ببوسد هژبر

نيارد به سر بر گذشتنش ابر

و زماني كه به پر و منقار خستگي هاي رخش و رستم را بهبود مي بخشد ، رستم را از شور بختي ريختن خون اسفنديار آگاه مي سازد :

بدو گفت سيمرغ كز راه مهر

بگويم همي با توراز سپهر

بدين گيتي اش شور بختي بود

چو بگذشت در رنج و سختي بود

سيمرغ به رستم سفارش مي كند كه با اسفنديار نجنگد و فردا در ميدان جنگ راه درخواست و لابه پيش گيرد و فزوني جستن از اسفنديار را فرو بگذارد . اما در عين حال به رستم مي گويد كه اگر اسفنديار پوزش تو را نپذيرفت بي گمان زمان او سر آمده است و چاره يي از جنگيدن نيست و آن گاه به رستم مي آموزد كه اسفنديار چگونه كشته مي شود و او را راهنمايي مي كند تا درخت گزي ، تيري دو پيكان و سه پر راست كند و اگر اسفنديار ترك كارزار را علي رغم درخواست و لابه ي رستم نپذيرفت به چشم وي زند:

به زه كن كمان را و اين تير گز

بدين گونه پرورده ي آب رز

زمانه برد راست آن را به چشم

شود كور و بخت اندر آيد به خشم

چهر ه ي اهريمني سيمرغ :

چهره ي اهريمني سيمرغ در خوان پنجم از هفت خوان اسفنديار ديده مي شود . آشيان اين مرغ اهريمني در بالاي كوه قرار دارد :

يكي كوه بيني سراندر هوا

برو بر يكي مرغ فرمانروا

كه سيمرغ گويد ورا كارجوي

چو پرنده كوهيست پيكارجوي

اگر پيل بيند برآرد به ابر

ز دريا نهنگ و به خشكي هژبر

اين مرغ هيچ يك از شرايط مرغ اساطيري را ندارد و جالب اينجاست كه چهره ي اهريمني اين مرغ را در برخورد با اسفنديار مي بينيم . در ديگر بار فعل بد اسفنديار باعث مي شود كه راهنمايي سيمرغ به مرگ اسفنديار بينجامد . شايد بتوان اين امر را در بيگانگي او با دين و آيين خاندان گشتاسب و بد فعلي آن ها دانست.

نتيجه گيري :

بنابر آن چه ياد آور شديم سيمرغ در مقام مرغي اساطيري داراي صفتهاي فرا طبيعي زير است :

– 1بزرگ پيكر و بسيار نيرومند و آسيب ناپذير است .

– 2بر درخت ويسپوبيش يا كوه البرز آشيان دارد .

– 3داناست و عاقل بالفعل است و به اسرار سپهر آگاه است .

– 4درمان هر دردي را مي داند و چاره هر مشكلي را مي داند .

– 5طبيبي حاذق است و از كارهاي مهم پزشكي بر مي آيد و پر او شفابخش است .

– 6زال را كه كودكي بي پناه است تحت حمايت خود مي پرورد . زال كه پرورده ي سيمرغ است چهره يي حكيمانه و اساطيري در شاهنامه دارد .

منبع : سايت تبيان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد