دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۷ ۳۱ بازديد
گل سرخ اناران و حصار باد
لب خندان نگين رج رج مرجان
ندانم رشته ي ياقوت شد، يا اخگر سوزان
چه مي گويند، شد خاكستري خاموش
●
ترا كي مي توانم ديد ؟
درخت سركش اما گُر گرفت و بيستون در نور مي افروخت
-«مرا هرگز نخواهي ديد»
لبت سرخ و بر آن لبخنده ي فرهاد
شكسته فرق تو از تيشه ي بيداد .