دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۷ ۲۹ بازديد
ابليس خداي بي سر و پاييست
انگشت نما شده به ناپكي
تن شسته در آب چشمه خورشيد
تف كرده بروي آدم خكي
خنديده به بارگاه شيطاني
دنان طمع ز آسمان كنده
بندي غرور خويشتن گشسته
زانو نزده به پاي هر بنده
در بند كشيده ناخدايان را
خود نيز در انزواي خود زنجير
از دوزخ و از بهشت آواره
در برزخ خويش مانده بي تدبير
مطرود شما سياه كيشان است
كز بين تيلزمند يزدانيد
ليكن چون به خويشتن پناه آريد
دانيد كه بندگان شيطانيد
ابليس منم خداي بي تا جان
پيشاني خود بر آسمان سوده
سوزانده غرور اگر چه بالم را
ابليس اگر منم