نفرين

مشاور شركت بيمه پارسيان

نفرين

۲۹ بازديد
 

شايد كه قطره اي چكد از خورشيد
فانوس راه پرت شبي گردد
مهتاب خيس روي زمين ماسد
شعري شكفته روي لبي گردد
شايد كه باد عطر تن او را
از لاي در به بستر من ريزد
از روي برگ هاي گل زنبق
آوازهاي گم شده برخيزد
شايد شبي كنار درخت كاج
آواي گام او شكند شب را
ريزد به روي دامن شب بوسه
سايد چو روي سنگ لبم ، لب را
تف بر من و سكوت من و شعرم
تف بر تو باد و زندگي و شايد
تف بر كسي كه چشم به ره ماند
تف بر كسي كه سوي كسي ايد
شايد كه عشق هديه ابليس است
اندوه اگر سزاي وفا باشد
شايد اگر شكوفه نوميديست
شايد كه مرگ هستي ما باشد
امشب صداي باد نمي ايد
شايد كه مرگ پيش زمان خفته است
راز گناهكاري آنان را
شيطان به بندگان خدا گفته است
نفرين به سر بلندي و پستي باد
نفرين به عشق باد و به هستي باد
نفرين به هوشياري و مستي باد
نفرين به مرگ باد و به هستي باد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد