پايان

مشاور شركت بيمه پارسيان

پايان

۳۰ بازديد

 

جاي هر بوسه شده زخمي
گوني رسته به هر راهي
نه سرشكي ز دل ابري
نه صداي ز ته چاهي
چه شد آن جام كه هر شام به گردش بود
چه شد آن نغمه كه آن مست در اين كو خواند
چه شد آن سايه كه رقصيد براين ديوار
چه شد آن پاي كه جايش دم درگه ماند
مرد ني زن به كجا رفت و چه شد آهنگ ؟
كه زمين كوفت چنين ني را ؟
كه به ميخانه غبار سيهي پاشيد ؟
كه به كين ريخت بدر جام پر از مي را ؟
واي يم روز در اين خانه زني مي زيست
موي او دود صفت ، خفته به پيشاني
كه بر او دست بيازيد ؟ كجا بگريخت ؟
كه بياموخت به من رسم پريشاني
جاي هر بوسه بهر گونه شد زخمي
جاي هر گل گوني رسته به هر راهي
نه سرشكي كه ببارد ز دل ابري
نه صدايي كه برايد ز ته چاهي
همه جا سينه تهي از عشق
همه جا گريه درون چشم
همه جا شور بدور از سر
همه جا مشت گره از خشم
شعر من بود كه ورد لب هر كس بود
جاي من بود بهر دست و بهر شانه
خانه ام بود چو ميعادگاه عشاق
چه شد آخر كه رميدند از اين خانه
همه جا تاريك
همه دلها سنگ
همه لبها سرد
همه جا بي رنگ


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد