گورستان

مشاور شركت بيمه پارسيان

گورستان

۳۲ بازديد

 

بوي شن سوخته مي آمد
از تن جاده ي گورستان
طشت خورشيد پر از خون بود
خون قي كرده ي تابستان
جوي دم كرده تهي از آب
طاول قارچ به لب بسته
شاخه ها سوخته و بي برگ
آسمان خسته ، زمين خسته
بركه اي خشك و ترك خورده
گربه اي مرده و وز كرده
در برسايه يك تابوت
عابري تشنه و كز كرده
گورها گرسنه و خالي
قاريان منتظر و خاموش
نه سرشكي به لب پلكي
نه نوايي كه خلد در گوش
گوركن ها همه آواره
همه جا خلوت و كور و سوت
من به صد دلهره مي گفتم
اي خدا گر نرسد تابوت ؟
بوي شن سوخته مي آمد
از تن جاده ي گورستان
طشت خورشيد پر از خون بود
خون قي كرده تابستان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد