دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۷ ۳۱ بازديد
بي تو ، اي كه در دل مني هنوز
داستان عشق من به ماجرا كشيد
بي تو لحظه ها گذشت و روزها گذشت
بي تو كار خنده ها به گريه ها كشيد
بي تو ، اين دلي كه با دل تو مي تپيد
وه كه ناله كرد و ناله كرد و ناله كرد
بي تو ، بي تو دست سرنوشت كور من
اشك و خون به جاي باده در پياله كرد
عمر من شبي سياه و بي ستاره بود
ديدگان تو ، ستارگان او شدند
لحظه اي ز بام ابرها برآمدند
لحظه اي به كام ابرها فروشدند
در فروغ اين ستارگان بي دوام
روزگار شادي و غمم فرا رسيد
آن ، به جز دمي نماند و اين هميشه ماند
اين ، هميشه ماند و آن به انتھا رسيد
آسمان حسود بود و چون بخت من
چون ستارگان چشم تو دميد و مرد
بي تو ، از لبان من ترانه ها گريخت
بي تو ، در نگاه من شراره ها فسرد
آري اي كه در مني و با مني مدام
وه كه ديگر اميد ديدن تو نيست
تو گلي ، گل بھار جاودان من
زين سبب مرا هواي چيدن تو نيست