دعايي در طلوع

مشاور شركت بيمه پارسيان

دعايي در طلوع

۳۴ بازديد

 

اي سرخ پوست ! در شب قطبي چگونه اي ؟

آيا سكوت اين شب ظلماني

چشم تو را به خواب گران برده ست ؟

يا سردي سياه فراموشي

سوداي روزهاي سپيد گذشته را

در ذهن هوشيار تو افسرده ست ؟

آيا دگر به ياد نداري

آن ظھرهاي روشن مرداد ماه را

وقتي كه از دهان درخشان سرخ تو

برق بنفش قھقھه اي ميتافت

بر روكش طلايي دندانت ؟

وقتي كه آسمان و زمين ميسوخت

از آتش تنفس پنھانت ؟

اي سرخپوست ! در شب قطبي ، كدام دست

خون تو را به صخره ي يخ پاشيد ؟

اي خفته در حصار شب دشمن

هرگز به روز حشر نيازت نيست

بيدار شو به بانگ دعاي من

با آن كلاه پوستي پردار

بار دگر ، قيام كن اي خورشيد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد