از اعماق

مشاور شركت بيمه پارسيان

از اعماق

۳۱ بازديد

 

در صبح آفتابي آفاق

غواص لجه هاي زمان بودم

ميرفتم از كرانه به اعماق

تا گوهر جواني جاويد آب را

برگيرم و به آدميان ارمغان كنم

باشد كه زخمشان نزند چشم آسان

ديگر نبيند آينه جز چھره ي جوان

شب با ستارگان كبودش فرا رسيد

دريا مرا به كام فراخش فروكشيد

در آب همنشين پريماهيان شدم

اسرار نوجواني جاويد آب را

پيرانه سر شناختم و ، نوجوان شدم

رفتم به خواب راحت اعماق

غافل ز صبح كوه و شب كھكشان شدم

در صبح آفتابي آفاق

غواص لجه هاي زمان بودم

صياد جثه هاي ظريف زنان شدم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد