بر گور بوسه ها

مشاور شركت بيمه پارسيان

بر گور بوسه ها

۳۱ بازديد

 

زانجا كه بوسه هاي تو آن شب شكفت و ريخت

امروز ، شاخه هاي كھن سر كشيده اند

نقش ترا كه پرتو ماه آفريده بود

خورشيدها ربوده و در بركشيده اند

شب در رسيد و ، شعله ي گوگردي شفق

بر گور بوسه هاي تو افروخت آتشي

خورشيد تشنه خواست كه نو شود به ياد روز

آن بوسه را كه ريخته از كام مھوشي

ماندم بر آن مزار و ، شب از دور پر گشود

تك تك برآمد از دل ظلمت ، ستاره ها

خواندم ز ديدگان غم آلود اختران

از آخرين غروب نگاهت اشاره ها

چون برگ مرده اي كه درافتد به پاي باد

ياد تو با نسيم سبكخيز شب گريخت

وان خنده اي كه بر لب تو نقش بسته بود

پژمرد و ، در سياهي شب چون شكوفه ريخت

ديدم كه در نگاه تو جوشيد موج اشك

گلبرگ بوسه هاي تو شد طعمه ي نسيم

ديدم ترا كه رفتي و آمد مرا به گوش

آواي پاي رهگذري در سكوت و بيم

بي آنكه بر تو راه ببندد ، نگاه من

اي آشنا ! گريختي از من ، گريختي

چون سايه اي كه پرتو ماه آفريندش

پيوند خود ز ظلمت شبھا گسيختي

اينجا مزار گمشده ي بوسه هاي تست

و آن دورتر ، خيال تو بنشسته بي گناه

من مانده ام هنوز در ين دشت بي كران

تا از چراغ چشم تو گيرم سراغ راه


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد