دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۶ ۳۰ بازديد
شب هجرانت، اي دلبر، شب يلداست پنداري
رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداري
قدم بالاي چون سرو تو خم كردست و اين مشكل
كه بالاي تو گر گويد: نكردم، راست پنداري
دمي نزديك مهجوران نيايي هيچ و ننشيني
طريق دلنوازي از جهان برخاست پنداري
دلت سختست و مژگان تير، در كار من مسكين
بدان نسبت كه مژگان خار و دل برجاست پنداري
خطا زلفت كند، آخر دلم را در گنه آري
جنايت خود كني و آنگاه جرم از ماست پنداري
ز هجر عنبر زلف و فراق درد دندانت
دو چشم اوحدي هر شب يكي درياست پنداري