باران

مشاور شركت بيمه پارسيان

باران

۳۰ بازديد

 

آخرين چكه بارانم
آويخته
از برگي خشك
از زن لخت درخت
به زمين غلتيدم
دود شيري رنگ
شايد بدنت بودكه از شعله ي افسرده ي خود برمي
خاست
عشق ما بوي زمستان مي داد
چشم ترديد
اگر باز اگر بسته
نمي بيند زيبايي را
عشق ما بيشتر از پاييز
بيگانه از اميد نبود


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد