دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۶ ۳۱ بازديد
كم كم خطوط دورنگار
بي رنگ مي شود
ازنامه هاي عاشقانه در اينده
يك دسته كاغذ سفيد به جا مي ماند
در پكتي كه نام تو بر پشت آن
آواز ناشناسي مي خواند
در قصه اي عليه فراموشي
من با تو روي عشق گرو بستم
آن حقه را كه نام و نشان تو داشت
گرچه به خاطرت نيست ، نشكستم
ميراث من همين هاست
ايا به چشم كس برسد ؟ شك دارم
شك دارم اين كه بختي باشد
در كشف رمز هاي سفيد فكس
رئح زبان كه از قفس خط پريد و رفت
اما بعيد نيست ، پس از سالها
چشمان عاشقي كه شبيه توست
راهي به كشف قصه ي ما يابد
جاي گر گرفتگي واژه ها