پرچم سرخ

مشاور شركت بيمه پارسيان

پرچم سرخ

۳۵ بازديد

 

گاهي كه شب براي تو تفسير مي كند كه به فكر سفر نباش
اعصاب جاده ها براي تو ناامن است
مي گويي اختراع سفر محض يك نفر ؟ رمزي است خنده آور
اين راه ها كه
وقت تصادف مي چرخند ، اين چهره هاي كه قدم
مي زنند بيرون جامعه ي مدني ، از راز شب پرند ، خورشيدغيابي است
كه دفتر سراب را امضا نمي كند . اين اسكلت كه روي بالكن قوز
كرده از گردش بهار چه مي فهمد ! از پيچش سكوت در فواصل
گفتار ، عطري كه اضطراب گل سرخ است
و سرنوشت سقف كه
مي چكد آب آيا سقوط نيست ؟
او در فضا شناور مي ماند ، با خنده ي عميق اسكلتي ، گنجشك ها در
اطرافش از شعر لانه مي سازند ، تك جمله هاي بي رنگ از ابرها
مركب مي گيرند
اين شهر پر نواي من است ، پس من سفر نخواهم رفت ، و در
محله جشني است امشب ،‌من بام هاي پست و كوتاه را مانند
شستي پيانو صدرنگ مي نوازم . آيا كدام دست هنرمند ، حتي در
اوج بيماري ، محتاج دستگيري است
انگار سرخ گل نمونه ي خون طبيعت باشد ، در شيشه كرده اند و با ني مي
نوشند
هر وقت هم كه تجزيه اش مي كنيم افشرده هاي بوسه و عطر وداع از آن
به دستمي آيد . و نام مستعار گل سرخ ،‌
سرنخي كه در اداره ي آگاهي از
آن به كيفر گلخانه مي رسند
ميعاد در سه راهي باريك ، مشكوك در هواي مه آلود ، تا دختري
از سفره خانه ي شيطان تو را دعوت كند به شام
تو هيچ چيز نداري كه پنهان كني ، حتي زيبايي فنا شده ي عكس هايت را
پس جاي هيچ پنهان كاري در هيكل تو نيست
جز كفش دخترانه كه پوشيدي
بر پنجه هاي آن دو ميخك بلند دميده
شكل دو پرچم سرخ


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد