دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۵ ۲۹ بازديد
قلب مرا گرم مي كند اين اجاق
مي خوانم زير ستون هاي اتفاق
ژاله چو باريد بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد
يار برون آمد از خيال
وصل رقيب فراق شد
ژاله پر از زندگي
خانه پر از اتفاق
بوسه پر ازسرخ گل
ديده پر از چلچراغ
دورترين يادبود
گرم ترين اشتياق
صبح كه از خواب مي پرم
دست به جاي تو مي كشم
از عمق سپهر سراب من
افتاده چو اشكي در رختخواب من
بستر سردم بهار مي شود
خانه پر از انتظار مي شود
روز به مغرب رسيد
بر سر رود كبود
چشم به شب دوختم
يار در آن سوي رود
رود كه پهنا گرفت
گويي هرگز نبود
تو رنگ شرابي به دور دست
من رنگ خيالم ، نخورده ست