دم به دم

مشاور شركت بيمه پارسيان

دم به دم

۳۱ بازديد

 

من در نفس تو رمزها يافته ام
من با نفس تو زندگي ساخته ام
من در نفس تو يافتم مكيده اي
با خون ترانه ي تو در رگ هايم
درخشك ترين كوير بي باران
من در نفس تو خرم آبادم
وقتي دو كبوتر حرم را ديدم
در قرمزي نوك هاشان مي شكفند
پنهان كردم در نفس تو گنج هايم را
در ژرف ترين خواب تو اسرارم را
پنهان ز تو ، آهسته امانت دادم
من در نفس تو رود را پوييدم
بازيچه ي موج
از راه تنفس دهان با تو
از غرق شدن به زندگي برگشت
هر بازدم تو روح رؤياي من است
مهرابه ي آتشكده در بوسه ي تو
من آتش را به بوسه برگرداندم
خكستر بوسه را به آهي كوتاه
تا با نفس تو مشتبه گردد
در راسته ي عطر فروشان ، امشب
در بين هزار شيشه ي مشك و گلاب
مي پرسم
دستمال عطر آگيني از نفس او چند ؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد