دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۵ ۳۲ بازديد
شهر من !
كه چند لكه ابر تيره روز بي حيا
آسمان آبي تو را
لكه دار كرده اند
شهر من !
كه باغ هاي سيب و سبري و گلابي تو را
عده اي تبر به دست
سوگوار كرده اند
*
گرچه دورم از تو دور
شك ندارم اين كه مردم نجيب تو
از تو دل نمي كنند
شك ندارم اين كه باغ هاي سيب تو
نام روشن تو را
در جهان دوباره مي پراكنند
*
شك ندارم اين كه كوه ها دوباره هيبت تورا
شكوهمند مي كنند
شك ندارم اين كه مردهاي مرد
باز هم تو را
سربلند مي كنند
*
كوه سرد سر به زيري ات
قطره قطره آب مي شود
شهر من بخند وباز هم بخند
شك ندارم اين كه :
آفتاب مي شود ....