در سوگ زنده رود

مشاور شركت بيمه پارسيان

در سوگ زنده رود

۳۳ بازديد

 

هلا نجابت شب آسمان گلدارت
عروس آينه پوش غزل گرفتارت

چه يادگار خوشي مانده شيخ لطف الله
به سقف گنبدي آسمان دوارت

شبيه خلوت كرياس و شور موسيقي است
نواي چكش و سندان ميان بازارت

دلم شبيه به زنجيرهاي اسليمي
شده است پيچك و پيچاك بر سپيدارت

خداكند كه ميان چهل ستون آوار
شوم اسير و نبينم به زير آوارت

چه شد طراوت زاينده اي كه مي آورد
پرنده هاي سبكبال را به ديدارت

سي و سه بار به تسبيح اشك موييدم
مگردوباره ببينم صبور و سرشارت

چه كام ها كه به كام تو تلخ شد اما
دوباره ملتمس دامن گنهكارت

نگفتمت كه مخند و نگفتمت كه بموي
كه چشم شور فلك مي كند نمك زارت

به حوض آينه پاشويه مي كنيم تو را
مگر كه سرد شود دست و پاي تبدارت

خداكند كه سياهي نياورد امشب
كلاغ هاي سيه چرده را به ديدارت


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد