دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۵ ۳۳ بازديد
هلا نجابت شب آسمان گلدارت
عروس آينه پوش غزل گرفتارت
چه يادگار خوشي مانده شيخ لطف الله
به سقف گنبدي آسمان دوارت
شبيه خلوت كرياس و شور موسيقي است
نواي چكش و سندان ميان بازارت
دلم شبيه به زنجيرهاي اسليمي
شده است پيچك و پيچاك بر سپيدارت
خداكند كه ميان چهل ستون آوار
شوم اسير و نبينم به زير آوارت
چه شد طراوت زاينده اي كه مي آورد
پرنده هاي سبكبال را به ديدارت
سي و سه بار به تسبيح اشك موييدم
مگردوباره ببينم صبور و سرشارت
چه كام ها كه به كام تو تلخ شد اما
دوباره ملتمس دامن گنهكارت
نگفتمت كه مخند و نگفتمت كه بموي
كه چشم شور فلك مي كند نمك زارت
به حوض آينه پاشويه مي كنيم تو را
مگر كه سرد شود دست و پاي تبدارت
خداكند كه سياهي نياورد امشب
كلاغ هاي سيه چرده را به ديدارت