سفر

مشاور شركت بيمه پارسيان

سفر

۳۰ بازديد

 

به ملكوت رسيدم

با جبروت موريانه اي خسته

بر عصاي سليمانيِ عرش

بي دم زدن

بي حرف و سخن

آدمكي به نام من

مترسك جاليز انسانيت

سرخوش و اميدوار

در آستانه ي ديدار

عصا به دست

بيرون تاخته از فراموش خانه ي دنيا

بر پلي نااستوار و لرزان

با رفتاري معلق

آدمي در آغوش عدم

صدايي تنها

خيره به مرگ

انديشناك و شرمگين

من گم شده بودم

از كودكي

و مرگ

مهربان و رازآميز

جويان و پرسان

در پي ام

در ازدحام بازار

كاسب وار

ايستاده بودم

بر آستانه ي دُكاني

مرگ از من تني گرفت و

من از او جاني

بي سود و زياني


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد