دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۵ ۳۰ بازديد
ماه مياد گره گره اَخمِ شب’ وا مي كنه
شبِ تاريك’ پر از قصّه و رويا مي كنه
پشتِ ابرا مي ره و لباسِ مخمل مي پوشه
لبِ چشمه مي شينه ، چشمه ر’ زيبا مي كنه
يكي از همين شبا از آسمون پايين مياد
مي شينه كنارِ آب آستينش’ تا مي كنه
سنگايِ ريزِ تَهِ چشمه ر’ بالا مي كشه
با سر انگشتِ خودش پايين و بالا مي كنه
يا كه من سنگِ كفِ كوچه يِ آسمون مي شم
يا كه اون تو آب مياد چشمه ر’ دريا مي كنه