وطن پرنده ها

مشاور شركت بيمه پارسيان

وطن پرنده ها

۲۹ بازديد

 

ايستاده اي

 بي باران و بوسه

بي تپش گنجشكي در سينه

 بي صدا و خاموش

دوستت دارم و يكريز مي بارم

 بر شوره زار چترها و كلاها

بر عطر ها و پلاكها

بر ترانه هاي باقيمانده در طعم خاك

 بي پرنده ترين درختم

 بي ستاره ترين آسمان

 دوستت دارم و مي بارم

 بر لبان تو كه آشيانة بوسه بود و لبخند

 با ياقوت گوشواره هايت

از آن عقيق گمشده بگو

در بركه هاي كوچك زمين به جستجوي تو ام

آه پرنده پوش رنگين كمان من ، گل گيسويت ماه نقره اي ، رد ابرويت عصارة شب ، به من

نگاه كن با چشمي كه كمين گاه آهوان است .

 

دوس دارم پرنده اي تو سرزمين تو باشم

رودرختي كهنه امّا رو زمين تو باشم

 

وقتي ماهُ مي بينم عابر نقره پوش دشت

وقتي آفتاب مي زنه سايه نشين تو باشم

 

تو با گنبداي  نيلو فري آواز بخوني

منم از كبو تراي كمترين تو باشم

 

دم سقا خونه ها شمعاي نذري بيارم

پاي آتشكده ها چله نشين تو باشم

 

زير آسمون درخت سبز باغ من باشي

منم از شكوفه هاي نازنين تو باشم

 

تا شفا بگيرن از ضريح نوراني تو

روي انگشتريا نقش نگين تو با شم

 

منُ بسپر به شهيداي خودت كه دوس دارم

اگه دنيا بذاره كشته ي دين تو با شم

 

مرز آسموني من وطن پرنده ها

دوس دارم پرنده اي تو سرزمين تو باشم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد