دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۳۱ بازديد
به گونهي ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پيمان برادريت
با جبل نور
چون آيههاي جهاد
محكم
تو آن راز رشيدي
كه روزي فرات
بر لبت آورد
و ساعتي بعد
در باران متواتر پولاد
بريده بريده
افشا شدي
و باد
تو را با مشام خيمهگاه
در ميان نهاد
و انتظار در بهت كودكانهي حرم
طولاني شد
تو آن راز رشيدي
كه روزي فرات
بر لبت آورد
و كنار درك تو
كوه از كمر شكست
شام غريبان
مرحوم سيدحسن حسيني
سكوت
سنگين و پرهياهو
صف ميآراست
گلوي شورشي تو
_ در خط مقدم فرياد_
بر يال ذوالجناح باد
دستي دوباره ميكشيد
و زير تابش خورشيد
آه از نهاد علقمه برميخاست!
***
سكوت
سنگين و پرهياهو
درهم ميشكست
گلوي شورشي تو
بر يال ذوالجناح باد
شتك ميزد
علقمه _سرخ و سيراب_
در زير زانوان تو ميغلتيد
و خورشيد
بر كوهان كوههاي برهنه
به اسارت ميرفت...