شعر و فرهنگ عاشورايي

مشاور شركت بيمه پارسيان

شعر و فرهنگ عاشورايي

۳۰ بازديد

  عميق شدن فرهنگ عاشورا

عبدالجبار كاكايي (شاعر) با اشاره به روند به عرصه آمدن شعر عاشورايي، گفت: شعر فارسي به معني فارسي دري متعلق به خراسان است و بعد از اين‌كه وارد دوره‌ي ساماني شديم، اولين كسي كه شعر شيعي گفت، كسايي است. او به سيدالشعرا معروف است و جزو طلايه‌داران شعر شيعي است. كسايي كه در عصر رودكي مي‌زيسته، اولين كسي است كه به واقعه‌ي عاشورا اشاره دارد و در يكي از شعرهايش اين بيت را آورده: «آن پنج‌ماهه كودك باري چه كرد ويحك / كز تير كين اعدا مجروح شد مفاجا».

به هر حال كسايي اولين كسي بود كه به موضوع عاشورا پرداخت و البته شاعران شعر فارسي كه بيش‌تر اهل سنت بودند، به اين موضوع اشاره داشتند. شاعراني چون مولانا، سعدي و حافظ و يا عطار و خاقاني در شعر خود به اين موضوع اشاره كرده‌اند. مولانا در بيتي كه مي‌گويد: «كجاييد اي شهيدان خدايي/ بلاجويان دشت كربلايي» به موضوع عاشورا اشاره دارد. البته كساني مانند كسايي و ناصرخسرو كه شيعه هستند، جاي خود را دارند.

در دوره‌اي كه آل بويه در قسمت‌هايي از ايران حكومت مي‌كردند، فرهنگ شيعي را گسترش دادند و در اين زمان مدح ائمه (ع) رواج پيدا كرد و روضه‌خوانان در مقابل كساني قرار گرفتند كه فضايل صحابه و خلفا را مي‌گفتند. اين گروه‌هاي شيعي مدح امام حسين (ع) مي‌گفتند و در واقع مرثيه‌خوانان و مداحان در برابر فضايليان قرار گرفتند.

سپس ما وارد بزرگ‌ترين عصر تفكر شيعي يعني عصر صفويه مي‌شويم كه در اين زمان شاعران شيعه مورد توجه و حمايت حاكمان قرار مي‌گيرند و مراسم بزرگداشت عاشورا و تاسوعا با شكوه برگزار مي‌شود. در اين دوره، شعر بلند محتشم كاشاني خلق مي‌شود كه تا كنون به عنوان آرم و نشاني براي عاشورا محسوب مي‌شود.

از اين به بعد، شعر عاشورايي از ترسيم صحنه‌هاي هيجان‌انگيز و ترحم‌ا‌نگيز فاصله مي‌گيرد و عمق پيدا مي‌كند و با سروده‌هاي شاعراني چون عمان ساماني و «طاقديس» حاج ملا احمد نراقي، شعر عاشورايي به سوي ادبيات عرفاني مي‌رود.

در دوران معاصر هم به واقعه‌ي عاشورا به خوبي پرداخته شده و چون هيأت‌هاي مذهبي به شعرهاي عاشورايي نظر داشته‌اند، شعر عاشورايي گسترش پيدا كرده است.

عبدالجبار كاكايي

در جواب اين سؤال كه چرا از ميان شعرهاي عاشورايي معاصر، شعرهايي كه بر سر زبان‌ها باشد، كم است، بايد گفت سنت نوحه‌خواني در هيأت‌ها چندان گسترش نيافته و متوليان هيأت‌هاي مذهبي نتوانسته‌اند با شعرها و ادبيات جديد رابطه برقرار كنند. البته اين يك ضعف كلي در فرهنگ ماست كه ارتباط برقرار كردن با ادبيات جديد براي برخي دشوار است و چون مباني زيبايي‌شناختي ادبيات جديد تغيير كرده است، جامعه‌ي ما در اين زمينه كند حركت مي‌كند.

تغيير بلندگوهاي مسجد به آمپلي‌فايرهاي كنوني زمان زيادي برد و تحول از فرش به صندلي هنوز در همه‌ي مساجد رخ نداده؛ زيرا تغيير براي كساني كه ذهن‌شان با سنت‌ها درآميخته، سخت‌تر است و اگر اين روند ادامه پيدا كند، شعر عاشورايي ما به شعر محتشم كاشاني متوقف مي‌شود. اين ضعف فرهنگ ماهوي ماست كه جرأت پذيرفتن چيزهاي جديد را نداريم.

در دوره‌ي جديد، نگاه جديدي به عاشورا مي‌شود و واقعه‌ي عاشورا با وقايع اجتماعي روز پيوند مي‌خورد كه اين شرايط در گذشته نبود و وقايع تنها به همان زمان منحصر بودند. اما امروز اين وقايع با اتفاقات امروز ما منطبق مي‌شود. نمونه‌ي آن، انديشه‌هاي علي شريعتي بود كه بحث يزيدهاي زمان و زينب‌هاي زمان را طرح كرد كه عاشورا فقط يك واقعه‌ي تاريخي نماند و با زمانه‌ي ما منطبق شد كه مي‌توانيم بگوييم هر روز عاشوراست و هر مكاني كربلاست. در واقع، فرهنگ عاشورا از بحث گريستن و گريه انداختن فاصله گرفت و عمق پيدا كرد.

منبع : سايت تبيان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد