دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۳۱ بازديد
عزت نثار يار كه چه در فكر كار ماست
حقا خلوص دل كه دل شهريار ماست
نبود ملالي و نه غريب و نه در غميم
تا لطف شهريار ملوكانه يار ماست
تاب بنفشه اش دل خاك آورد بشوق
هر جا كه بردمد نگر آنجا بهار ماست
جنت سراي وي به بهائي نمي دهند
ما را بهانه اي كه بهشتي جوار ماست
تا حسن صورتش بدل و ديده جان بداد
گفتم بخود زهي كه دو عالم مدار ماست
در بزم عاشقان همه نازش همي خرند
رسم و طريقتش محكي بر عيار ماست
در ورطه تلاطم و بين اميد و بيم
الهام بي مثال نويدش قرار ماست
بر گرد شمع جان همه پرها گشوده ايم
مردن ببزم شعله او افتخار ماست
حالي سعادتي كه دل آواي خوش مراد
در محفلش نشسته و در انتظار ماست