
زبان وادبيات پارسي مديون خدمات و زحمات ارزشمند،مردان و زنان بزرگي است ، كه عمر شريف خويش را وقف ادب پارسي نمودند و نامشان همواره ماندگارگرديد. علامه دهخدا، نيز يكي از موثرترين اشخاصي كه حضور فعال او و خلاقيت ابتكار و اراده ي خستگي ناپذير او را در رديف اسطوره و اسوه هاي زبان و ادبيات پارسي قرار داد .
علامه دهخدا ،يك متفكر ، نويسنده ، شاعر ، مترجم ، روزنامه نگار،طنز نويس ، پژوهشگر ،رجل سياسي ونماينده مجلس در عصرمشروطيت ،بينانگذار لغت نامه پارسي با بيش از پنجاه جلد ، استاد دانشگاه ، رئيس دانشكده حقوق وعلوم سياسي دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ايران ، مسلط به زبان عربي و فرانسه وفرهنگ نويسي است.
دهخدا متولد تهران بود، و پس از تحصيلات مقدماتي ، زبان عربي را فراگرفت، با قرآن و مفاهيم آن آشنا شد ، و به ادبيات پارسي علاقمند گشت ، پس از اتمام تحصيل در مدرسه عالي آن زمان در وزارت خارجه استخدام شده ، و عازم اروپا گرديد و زبان فرانسه خود را تكميل نمود. پس از بازگشت به ايران به عنوان نويسنده در روزنامه جديد التاسيس صور اسرافيل همكاري نمود و مقالات فراواني تحت عنوان چرند و پرند در قالب طنز نگارش نمود.
بزررگترين اقدام دهخد ، اين است كه پس از بازگشت به وطن در صدد تدوين لغت نامه بر آمد، او متوجه شده بود كه در كشور هاي خارجي، فرهنگ ودائره المعارف كامل و جامع در زبان و ادبيات بصورت مدون و مكتوب دارند و فرهنگ زبان ما صرفا از طريق نسل به نسل بصورت عاميانه و سينه به سينه انتقال مي يابد، لذا اين دانشور با وقت گذاشتن قريب به چهل سال از عمر شريف خويش در استخراج و تدوين تمام لغات و ريشه آنان و كلمات پيشوندي و پسوندي برآمد كه حاصل اين تلاش چند ميليون فيش برداري بود ، كه لغت نامه را با بيش از پنجاه جلد تدوين نمود، او حتي روز هاي عيد وعاشورا و تمامي ايام هفته را به كار لغت نامه با عشق وعلاقه مشغول بود ، مگر زمان رحلت مادربزرگوارش كه كار را به مدت دو روز تعطيل نمود ، تا مراسم سوگواري والده خويش را برگزار نمايد .او در تدوين لغت نامه و شيوه كار و نحوه جمع آوري آن چنين مي گويد:
« نخست دانستههاي خويش را از لغت گرد كردم ، و شواهدي كه از بر داشتم ،بدان ملحق ساختم و آن گاه كه گمان بردم ، محفوظات من به پايان آمده است ، به خواندن كتب نظم و نثر فارسي و عربي از ادب و علم پرداختم ،و چون فراهم ساختن مجموع لغات متداول محاورتي و كتبي ميخواستم، چنان كه نظم و نثر خواص نويسندگان و شعراي دسترس را خواندم، از منظوم و منثور عاميانه .....»
علامه دهخدا ، در خصوص تلاش براي پيشرفت كشورش به اين عقيده پايبند بود،كه ابتدا بايست كشور مجهز به سلاح علم و دانش گردد ،تا بتواند در برابر كشور هاي غربي حرفي براي گفتن داشته باشد، و آن عظمت دوران گذشته را باز سازي نمايد .
علامه دهخدا در تدوين لغت نامه و مظلوميت ملل شرق مي گويد:
« مرا هيچ چيز از نام و نان به تحمل اين تعب طويل جز مظلوميت مشرق در مقابل ظالمين و ستمكاران غربي وانداشت ؛ چه براي نان همهي طرق به روي من باز بود و با ابديت زمان، نام را نيز چون جاوداني نميديدم، پايبند آن نيز نبودم و ميديدم كه مشرق بايد به هر نحو شده است، با اسلحهي تمدن جديد مسلح گردد، نه اين كه اين تمدن را خوب ميشمردم، چه تمدني كه دنيا را هزاران سال اداره كرد،مادي نبود».
اختصاصات شعري و نثري علامه دهخدااين اديب فرزانه بيش از نيم قرن تمام توان و تلاش خود را در راه نشر علم ، تحقيق، ترجمه، تاليف ،تدوين فرهنگ نويسي انجام داده و از ديگر اقدامات اين استاد بزرگوار مي توان به لغت نامه، امثال حكم، مقالات چرند وپرند، كلمات قصار، تصحيح ديوان هاي : ناصر خسرو، منوچهري دامغاني ، حافظ شيرازي ، فرخي سيستاني ،سوزني سمرقندي ، ابن يمين ، و نيز ترجمه مقالات و مطالبي در عظمت و انحطاط روميان و ترجمه روح القوانين مونتسكيو را مي توان به كارنامه در خشان اين پژوهشگر خستگي ناپذير در زبان و ادبيات پارسي اضافه نمود.
علامه دهخدا ؛ اشعاري در قالب غزل ، مثنوي ، قطعه ، رباعي ، مسمط ، دوبيتي سروده است .
اي بلبل مستمند مسكين / چون باغ شود دوباره خرم
آفاق ،نگارخانه چين / وز سنبل و سوري و سپرغم
سبك اشعار او به سبك خراساني نزديك است ، و مضامين شعري و مفاهيم كلام او هدفمند است و در جهت عدالت خواهي و توسعه آن ، حق جويي وحق طلبي ، اميد و انگيزه به آينده و گاهي نيز طنز در نثر و شعر پرداخته ، البته طنز اوصرفا جنبه شوخي و فكاهي نيست ، طنز دهخدا نوعي گله و شكوه است و طنز تلخ است .
ادبيات او ادبيات عصر مشروطيت است، اختصاصات خاص خود را دارد. ادبيات بيداري و كه خاص ادبيات مشروطيت است ، در نظم و نثر و طنز و فرهنگ نويسي صاحب نظر و صاحب سبك است.
دهخدا با توجه به تصحيح ديوان اشعار بسياري از شاعران كه اكثر پيرو سبك خراساني بودند، شيوه شعرش و آهنگ كلماتش به سبك خراساني نزديك است و با توجه به اينكه روزنامه نويس و طنز نويس است و چون در عصر مشروطيت و دوران پس از مشروطيت مي زيسته ادبيات شعرش با آن روزگار قرين و همراه شده و مضامين و مفهوم شعرش گرايش به عدالت خواهي و پايداري و نقش بيداري در عصر مشروطيت داشته است .
او در عرصه طنز نويسي عصر مشروطيت مقالات متعددي را در روز نامه صور اسرافيل به چاپ رسانده است، و با نام مستعار دخو، روزنامه چي ، و برخي اسماي ديگر مي باشد.

بين شخصيت و زندگي دو علامه ادبيات پارسي يكي استاد محمد تقي بهار، و ديگري علامه علي اكبر دهخدا نكات بس جالب وجود دارد ، هر دو بزرگوار مترجم ،نويسنده ،شاعر، اديب، رجل سياسي،نماينده مجلس ،روزنامه نگار، و هر دو علامه هم عصر دوران مشروطيت بودند و هر دو خدمات بسيار ارزشمندي براي زبان و ادبيات پارسي انجام دادند، كه مهمترين خدمت استاد بهار تاليف كتاب سه جلدي سبك شناسي در شناخت و تاريخ تحول و تطور نثر پارسي از عصر پيدايش خط تا حال بوده ، و بزرگترين خدمت علامه دهخدا، تدوين لغت نامه كه بيش از پنجاه جلد است و هر دوبزرگوار براي زبان وادبيات پارسي بسيار پر تلاش ظهور نمودند.
علامه محمد تقي بهارمتولد 16 آبان 1266 خورشيدي و متوفي 1 ارديبهشت 1330 مي باشد.
علامه دهخدا متولد 1257خورشيدي و متوفي در 7 اسفند 1334مي باشد.
نويسنده : شهرام ابهري
منبع : سايت تبيان