دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۳ بازديد
هان كيست اين مردِ عبا بر دوش مي آيد
زير ِ عبا با خمره اي مدهوش مي آيد
مدهوش و مستِ چيست اين مي زاده ي مغرور
چون اسم ِ اعظم بر لب و در گوش مي آيد
پنهان كه باشد روشن و خورشيد مي تابد
پيدا كه باشد ساكت و خاموش مي آيد
مي نوش مي آيد هزاران خمره بر دوشش
از خمره ها صوت و صلاي نوش مي آيد
هر كس تو را در جذبه ي ديدار حاضر شد
از هوش دارد مي رود بي هوش مي آيد
تا رقص راهي نيست از اين جا جنونم را
ياري كه در رقص است در آغوش مي آيد
دل از در ِ اين رنگ ، گنبد بود و خضرا شد
سبز از در ِ اين باغ ، سيّدپوش مي آيد