چه شور ِشوري، چه جان ِجاني، چه چشم ِچشمي، چه مست ِمستي
چه شور ِجاني، چه چشم ِشوري، چه سوز دستي، چه دست مستي
اگر بخواهي ، اگر بگيري ، اگر نخواهي ، وگر بميري
چه جاي عشق و چه جاي بوسه ؟ چه جاي مرگ و چه جاي هستي ؟
تو را نمي خوانم اي ترانه، غزل بري هاي عاشقانه
تو دلبراني، تو اصفهاني، تو حال شيرين ِحين بسطي
لباس مينو ميان كشيده به دامن من به چين ايران
به روم رقص و به مصر مينا به هند و چين دلم نشستي
سه مزرعه شوق و شوخ و سرخوش ، كه خوشه بختم به بركت تو
ملاحتي كن به رنگ قرمز ، عروس ايل ِحنا به دستي
تو سوسني پوش ِ ياسميني، تو قلب ِ سنگي ، دل ِ نگيني...
عقيق ِ لب شو كه سرخ و سيني، تو خون بهاي شقايق استي
تو شطّ ِ رنجي، بيا به پا كن تلاطمي در دل سپنجي
به چين صفحه رخي برافشان كه شاه ِ قلب مرا شكستي
چه غمزه اي شد كه عشوه آمد... چه با وقار و كرشمه آمد
كه غنچه گل شد به صبح چشمه به ديدِ نرگس سپيده بستي
نه شرك وشمسي نه آل خمسي امام تاك الصّلاة ِ خمري
بلا پرستي كه جام ِ دست رسول ِ مست مي ِ الستي
ترانه بندي ، قنات قندي ، چرا بگريي ...؟ بگو بخندي ...!
تو ترمه ي كاشي كه بودي ؟ انار ِِقاليچه ي چه هستي ؟