آغوش

مشاور شركت بيمه پارسيان

آغوش

۳۳ بازديد

 

بي باده مستت كنم من تا اين كه مدهوش من شو!

گر ميل ديدار داري باري كفن پوش من شو!

 

با ذكر يادآوري كن تا مطمئن باشي از من

 دل را به خاطر بياور... خود را فراموش من شو !

 

در خود بسوز از تب من تا من بتابم  درونت

من آتشي شعله بازم ، خيز و سياووش من شو !

 

لات و منات وهبل به ! زلف شكن در شكن به !

بت را هر آيينه  به به ... بر شانه بر دوش من شو !

 

من ني نواز الستم ، نايي تر از هر چه هستم

من مي دمم بشنو از ني، بشنو نوانوش من شو!

 

ويرانه شو تا بيابي گنج نهان خودت را

مخفي ولي آشكارا ، سَرپوش و سِرپوش من شو!

 

بوي مرا مي دهد عشق، زيبايي از من تو از من

اي بوي زيبائي ِ من حالا هم آغوش من شو !


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد