دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۰ بازديد
نسيم منتشر از عطر و بوي زلف بهار است
بيار باده اَلا باد ؛ چشم خاك خمار است
بهار مي رسد از راه چشم هاي خمارت
كه عيد ، لحظه ي مخموري نگاه نگار است
تو شير شرزه ي عشقي كه آهوان به تو آيند
به سمت آمده آماده شو كه وقت شكار است
هزار حُسن، تماشاي روي خوب تو دارد
ترنج ِ دست من از شوق ديدن تو انار است
چه جاي جان و سر است آن زمان كه صحبتي از توست
چه جاي دل كه نبازم كه شرط عشق قمار است
دل از كرشمه ي بسيار ِ يار تاب نياورد
يكي بگويدش اين دل غمش ز غمزه ي يار است
به تيغ غيرت خود كشته عاشقان خودش را
كه هر كه محرم سرّش شود، سرش سر ِ دار است