دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۳ بازديد
من در سماع ِ ناله ي الله ِ دوزخم
اين جا كسي درون من آرام و رام نيست
خطّاط بر سه گونه نوشتي خداي را
من خط سوّمم كه مرا هيچ نام نيست
لختي بيا كه مستي ما بيشتر شود
وقتي برو كه مستي مردان مدام نيست
زلفي كه باد را به پريشاني آمده است
بي خطّ و ربط با سر ِ بازار ِ شام نيست
اي نيش ِ نوش ِ جان شده ي نيشتر شده
اين زخم ِ بيشتر شده را التيام نيست
ساغرتر از تو صحبت شكّرتري كجاست ؟
شيريني ِ تو بر لب هر تازه كام نيست
با سوختن بساز كه سوزيده تر شوي
اين سوز ِ تام ، هرچه كه باشد؛ تمام نيست
نفس و نَفَس اسير هوا ... من ؛ اسير توست
ردّ و قبول هيچ گناهي حرام نيست
فوق اليقين ؛ همين كه به تدريج شك شدم
ترديد دست ِ امّت ِ دور از امام نيست