شراب خانگي

مشاور شركت بيمه پارسيان

شراب خانگي

۲۹ بازديد

 

مثلثي كه پدر يا روح ، مثلثي كه پسر دارد؛

شكوه قدسي مصلوبش ، فتوح فَرِّوَهَر دارد


صليب مزرع زيتوني ، پر از مغازله‌اي خوني

كه از هلاهل اين جذبه تمام شهر خبر دارد


الا رسول مسيحايي ! الا محمّد  تنهايي !

بگو كه راهب زرتشتي دوباره قصد سفر دارد


شراب خانگي‌ات باري، كنشت آتش صوفي شد

سفر ؛ سماعِ صراحي، نه ... سفر هميشه خطر دارد


خطرخطيرُ لفي خُسرا ، كه اِنّ عُسْرَ مَعَ اليُسْرا

مقام مريمهُ العَذرا به گاهِ نيزه سپر دارد


سپر، نه قوس اساطيري ... سپر، نه شيوه ي شمشيري  ...

سپر، نه جان جهان‌گيري ...  سپر، كه مرغ ، سه‌پر دارد !


سه‌پر به هفت‌خط از هستي، سه پر به تيره ي بدمستي

سه‌پر ـ ‌برآورمش دستي چو تير آرش ـ اگر دارد


سه‌پر سه ضلع مثلث شد ، سپس صليب مقدّس شد

بساط هجر، منقّص شد ، كه اين شكار، شكر دارد


شكار؛ مسلخ مطلق‌ها ، شكار؛ وحدت مشتق‌ها

صداي پاي اناالحق‌ها ، لباس رزم به بر دارد


سَر از سُرايش سِر سنگين، قمر قريب و قَدَر غمگين

قسم به طعم فلسطين ؛ تين ، طواف كعبه حَجَر دارد 


حجر به دست خليل‌الله ، تو را هر آينه خواهد ريخت

اگر كه هاجر او دست از سرِ مغازله بردارد


حجر به دست مبارك شد ،  يقين مغازله ي شك شد

به لوح ، نام كسي حك شد، كه موريانه حذر دارد ...


حجر به زاويه برگردد ، ز نار و حاميه برگردد

شهيد باديه برگردد كه سر هواي قمر دارد


اگرچه مرتد از آيينم ، عدو شود سببِ دينم

كنار دار تو مي‌بينم ، كسي دسيسه به سر دارد


بزن ستاره ي داوودي به نيل نيرم و نابودي

كه اين محاربه موعودي در انحناي شرر دارد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد