طرب زده

مشاور شركت بيمه پارسيان

طرب زده

۳۰ بازديد

 

باد به لرزآمد و مجنون تنم بيد شد

دست خودم نيست عشق ؛ آمدم و عيد شد
 

شمس پر از اسم توست ، شعر بريز از لبم

شعله بتابان ؛ لبم شارع خورشيد شد
 

از قدح سكر ِ چشم هرچه بريزي كم است

چشم چنان در شراب ... مستي ِ ناديد شد ...

 

قل به هوَ الّلهي ات ! بر صمدُ الّلهي ات !

لَم لَم لَم يولدت ؛ لمحه ي توحيد شد

 

بي سر و افشان شدي ... بدر درخشان شدي ...

لعل بدخشان شدي ... روي تو ناهيد شد

 

هر كه پي شمس رفت ، درد مرا لمس كرد

هر كه پي نور رفت ، بر همه تابيد شد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد