دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۰ بازديد
باد به لرزآمد و مجنون تنم بيد شد
دست خودم نيست عشق ؛ آمدم و عيد شد
شمس پر از اسم توست ، شعر بريز از لبم
شعله بتابان ؛ لبم شارع خورشيد شد
از قدح سكر ِ چشم هرچه بريزي كم است
چشم چنان در شراب ... مستي ِ ناديد شد ...
قل به هوَ الّلهي ات ! بر صمدُ الّلهي ات !
لَم لَم لَم يولدت ؛ لمحه ي توحيد شد
بي سر و افشان شدي ... بدر درخشان شدي ...
لعل بدخشان شدي ... روي تو ناهيد شد
هر كه پي شمس رفت ، درد مرا لمس كرد
هر كه پي نور رفت ، بر همه تابيد شد