دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۰ بازديد
آي آهاي اونكه دلت تنگ و گرفته اس مث من
حرفي از بغض فروخورده ي بي صدا نزن !
اين همه آتيش بيار شدن واسه معركه داري !!!
تو بنا داري تا كي سر به سر خودت بذاري ؟
ابر بي حوصلگي يه قطره هم جون نداره ...
نداره ... دل و دماغي واسه بارون نداره ...
روزتُ به پاي شب نريز ... شب ُ حروم نكن !
زندگي همش شروعه ؛ خودت ُ تموم نكن !
سفره ي دلت رو وا كن ؛ غمي از قلم نيفته ...
چاله ي غربتُ پُر كن كه به چاه غم نيفته ...
مردم ِ يكسره از خود شده راضي رو ... ولش كن !
به تماشا اومدي ؛ محكمه بازي رو ولش كن !
چه كسي مياد برات گلاب و مسقطي بياره ؟
دستت ُ توو دستِ بي توقع خدا بذاره
دل بده به بندگي ! دودل نشي دلِ مردد
كه فقط خدا مي دونه كي خوبه كي يه كمي بد ...