دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۰ بازديد
داغ اميد به دل ماند و تحمل كرديم
آرزو مرد شنيديم و تجاهل كرديم
كاسه ي صبر عجب نيست كه لبريز شود
زانچه يك عمر شنيديم و تحمل كرديم
بلبل فصل خزانيم و ز گلريزي اشك
آشيان را به نظرها سبد گل كرديم
همچو فواره كه از اوج سرازير شود
به ترقي چو رسيديم تنزل كرديم
ناصح از پند مكرر ننشيند خاموش
گرچه هر بار شنيديم تغافل كرديم
دست پرورده ي ذوقيم و به فتواي بهار
گوش را وقف نواخواني بلبل كرديم
حاجت طعنه زدن نيست كه ما خود خجليم
زين همه بار كه بر دوش توكل كرديم
كم نشد حيرت و سرگشتگي ما افزود
هرچه در كار جهان بيش تامل كرديم
گذر عمر نه زانگونه كه حافظ فرمود
بود سيلي كه تماشا ز سر پل كرديم
اي خزان دست نگه دار كه در آخر عمر
نوبهار دگري آمد و ما گل كرديم