دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۳ بازديد
ز عجز تكيه به ديوار آه خود كرديم
شكسته حالي خود را پناه خود كرديم
به روي هرچه گشوديم چشم غير از دوست
به جان او كه ستم بر نگاه خود كرديم
ز نور عاريت ماه چشم پوشيديم
نگاهباني شام سياه خود كرديم
ز دوستان موافق سفر شود كوتاه
رفيق راه دل سر به راه خود كرديم
دوباره بر سر پيمان شديم اي ساقي
تو را به توبه شكستن گواه خود كرديم
اگر به خاك فشانديم خون مينا را
دو چشم مست تو را عذرخواه خود كرديم
ز صبح پرده در افتاد بخيه بر رخ كار
نهان به پرده ي شب گر گناه خود كرديم
ز كار عشق مكش دست و پند گير از ما
كه عمر در سر اين اشتباه خود كرديم