موجم برد به هرسو با دست و پاي بسته

مشاور شركت بيمه پارسيان

موجم برد به هرسو با دست و پاي بسته

۳۰ بازديد

 

موجم برد به هرسو  با دست و پاي بسته

بازيچه ي محيطم  چون كشتي شكسته

 

در انتظار باران  در خشكسال ماندم

لرزان چو خوشه ي سبز  بر دانه هاي بسته

 

از فيض بي وجودي  در دستگاه گردون

ايمن ز گوشمالم  چون رشته ي گسسته

 

شكرانه ي وصالت  گر مي پذيري از ما

داريم نيمه جاني  از چنگ هجر رسته

 

تا شوق وصل دارم  آبي بر آتشم زن

دامن زدن چه حاصل  بر شعله ي نشسته

 

نتوان به عمرها رفت  اي كعبه ي حقيقت

راهي كه مي گذاري  در پيش پاي خسته

 

خود را رسانده گيرد  آهم به گوش تاثير 

بينند خواب پرواز  مرغان پرشكسته  


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد