دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۳ ۳۰ بازديد
رنگ ز رخ پريده ي ما را كسي نديد
اين مرغ پركشيده ي ما را كسي نديد
چون دود در سياهي شب گم شد از نظر
خواب ز سرپريده ي ما را كسي نديد
بسيار صيد جسته كه آمد به جاي خويش
اما دل رميده ي ما را كسي نديد
پنهان ز چشم غير به كنجي گريستيم
اشك به رخ دويده ي ما را كسي نديد
اغيار محو چاك گريبان او شدند
پيراهن دريده ي ما را كسي نديد
خاري كه رفته بود به پا زود چاره شد
خار به دل خليده ي ما را كسي نديد
گلچين رسيد و دست به يغما گشود و رفت
گل هاي تازه چيده ي ما را كسي نديد
مانند نخل موم كه بندد ثمر به خود
يك ميوه ي رسيده ي ما را كسي نديد
دامان تر به اشك ريا پاك شسته شد
كالاي آبديده ي ما را كسي نديد
ديوان عمر را دو سه روزي ورق زديم
ابيات برگزيده ي ما را كسي نديد