دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۲ ۲۹ بازديد
باز هم مدرسه آوچكِ ما
ياد غمهاى بزرگش افتاد
دفتر خاطره ام غمگين است
شده بى حوصله ، آم حرف مداد
باز در باغچه تخته سياه
مى نويسد گچ آوچك بى تاب
توى گهواره آغوشم باز
مى آند گريه عروسك بى تاب
باز بر سينه ديوار شكفت
عكس پروانه و الهام و هدى
ياد آن روز آه بمباران شد
شهر ما ، مدرسه آوچك ما
باز هم عطر شهيدان پيچيد
آسمان هم شده چشمش اشكى
صورتِ بچه فرشته خيس است
در دل مقنعه هاى مشكى
مثل يك دسته آبوتر ، دلمان
باز از شوِ پريدن پُر شد
باز پرواز قشنگى آرديم
بالمان نيز همان چادر شد
ياآريم دلم آمد لبِ حوض
نوآش از قصه پرواز پُر است
آسمان ، مدرسه دوّم ماست
آه ، گرچه پرِ پروانه شكست
...!باز هم برفِ گل ياس نشست
بر سر مدرسه آوچكِ ما
ميز اول ،گُلِ سرخى روييد
جاى پروانه و الهام و هُدى