دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۲ ۳۲ بازديد
من توى اتاِ آوچك خود
يك جبهه خوب جَنگ دارم
اما عوضِ گلوله و تانك
يك جعبه مداد رَنگ دارم
در قلبِ سفيد دفترِ خود
نقاشى جنگ مى آشم من
در باغچه بزرگ سنگر
گلهاى قشنگ مى آشم من
در جبهه آوچكِ اتاقم
خمپاره و موشكى ندارم
چون خوبم و مهربانم و جنگ
با هيچ عروسكى ندارم
در جبهه من، به قول مامان
هر روز بهار سبز و عيد است
بر تاقچه قشنگِ خانه
عكس دو آبوترِ شهيد است
يك روز تمام شهر ديدند
پرواز دو تا آبوترم را
مردم همه خوب مى شناسند
لبخند دو تا برادرم را
...