دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۲ ۳۰ بازديد
سوري به سويِ گفت
سازي به سوي او،
ما گريهها كردهايم در اين ديار
حالا به هر جهت
حالا به هرچه رو!
هي بادِ بيشانه از پريشاني فَرا
كسي نديدهام
داناي اين دقيقهي من!
با قول و قافيه، حرفي
تا بيارَدَم به هر واژه كه حضرتِ من است و
او حافظ من است.
من معني آوازِ تو بودهام به وقتِ اولا،
دلم از وحشتِ زندانِ سكندري كه سا، با، را،
بگير و بيا دعاي گريه و
سازي كه سليمان به باديه دادهام.
يا كوليِ كتاببدوش
دوش چه خوردهاي خراب!؟