دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۲ ۳۴ بازديد
ما خستگانيم، داد از جدايي
بيمونسانيم، كو آشنايي؟
- ديده به راه و به دَر نشسته
يه شب ابري، يه ماه خسته
تا كي بيايي، ماه خيالي
تو خواب گريه، جاي تو خالي!؟
ما خستگانيم، داد از جدايي
بيمونسانيم، كو آشنايي؟
- غم زمانه، شانه به شانه
شبم سَحَر شد، سَحَر شبانه
يكي نيامد، ز صبح فردا
بگويد اين درد، اين هم مُداوا ...!
ما خستگانيم، داد از جدايي
بيمونسانيم، كو آشنايي؟
- آن كه نگفتم، يه سرگذشته
كه آب دريا، ز سر گذشته
سياوَشانه: سينه در آتش
سينه در آتش، مثل سياوش
ما خستگانيم، داد از جدايي
بيمونسانيم، كو آشنايي؟
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد