ياد

مشاور شركت بيمه پارسيان

ياد

۳۰ بازديد

 

هي مرغكِ بهشتي، بر برگِ گُل نوشتي
دردا از اين شكستن: صد آينه به خشتي!؟


آري تو اي رهايي، بيداد از اين جدايي
مُرديم و مي نزد جوش، پس كو، بگو كجايي؟


در فصل سر به داران، ياران به يادِ ياران
با خونِ دل نوشتند: كو نازنينْ سواران؟


من از شَبَت شنيده: يك روزِ خوش نديده
مُرغان روشنايي ... رفتند پَر بُريده.


اما به روز ديگر، از خواب نور و كوثر
صد ني‌نوا بَرآيد، از ني‌ستانِ خاور.


يعني كه از بهاران، روزي صداي باران
مي‌آيد از ترانه، سرمستِ هوشياران


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد