هفت اورنگ

مشاور شركت بيمه پارسيان

هفت اورنگ

۳۰ بازديد
 

جانان اگر جان از بدن، خواهد كه ارزاني كنم
هستي به اورنگ غزل
مكتوب چون ماني كنم.


من مي‌زده از نِي‌سِتان، تا معني هر دو جهان
بستانم و يكسر همه
از عشقِ تو ... فاني كنم.


ماني منم، فاني منم، معنايِ ايماني منم
با اين همه بي‌دفتري
داني كه ديواني كنم.


صد واژه دارم پشتِ سَر، صد نانوشته پيشِ رو
مي‌آيَدَم رَخشان ز نو
تا من غزل‌خواني كنم.


گر يك شبم روشن كني، تنها دمي اين ديده را
فانوس را از نور تو
خورشيدِ كيهاني كنم.


عريان اگر بگشاي‌اَم، بند قبا از رازِ گُل
من كار و كُفرِ عيش را
تا صبح ... پنهاني كنم


من شُرب و مي، مي‌خانه‌ام، با خاطرت هم‌خانه‌ام
با عمرِ بي‌پايان خود
بيني كه مهماني كنم.


هي ني‌نوايِ نازنين، داني چه دادم اين جبين
لب دوختم از سوختن
تا با تو هَم‌خواني كنم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد