دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۲ ۳۳ بازديد
گهي سمت بالا، گهي رو به زير
چنين است تقدير نسل دلير
غريبانه در دشت و كوه و كمر
كه از ميهنِ من رسيده خبر
شقايق اگر خون، هم از كين ما
كه كشتند ياران ديرين ما
چو خون سياوش كه در خوابِ طشت
بسوزم چراغي به سوسوي دشت
در اين قحط سالان، چو گندم شدم
كه تاريخ مجروحِ مردم شدم
من از شرم قوم زنازادگان
سرودم صداي همه مردگان.
كه تا هست هستي به هستانِ مست
يكي شعله خواني، چراغان بدست.
كه خورشيد، آواز پنهان ماست
چراغ جهان، روشن از جان ماست