دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۲ ۳۱ بازديد
چراغي در فلك، شعله به سوسو
پلنگ خسته را بستي به گيسو
چرا خوش خواندي از حال پريشون
كه ماه گُل داده در ابراي پنهون
بنال از بخت بد، در فصل تيمار
كه جاي گل نشسته بوتهي خار
مگه عشق، غير از اين معني نداره
كه دائم آسمون از خون بباره
بنال دريا كه دلدار مرده در خواب
پلنگ آشفته رفت و ماه، بيتاب
كجا شد دوره دلهاي آرام
كه اينگونه شكسته طاقِ هر بام
خدايا معني دريا، كويره ...
بگو تا فصل ما زمزم نميره